زمان دستِ توست …
زمین دستِ توست …
دنیا متلاشی میشود
وقتی دست روی دست میگذاری!
به سلامتی اونی که شماره شو نداد تا داشته باش م ... ولی گذاشت تو یکی از برنامه های اجتماعی باش بچرخ م ...
به سلامتی خودم با این که می تونست م .. شماره شو از نزدیک ترین کس به خودم بگیری م ... ولی نگرفت م ... چون خواست م اون به من اعتماد کنه و شماره شو بده .
در مــن
آدم بــرفــی ای ســت
کــه عــاشــق آفتــاب شــده!
ایـــن روزهــا نـه حوصــله ی دوسـت داشتن دارم نـه مـیخواهــم کسـی دوســـتم داشته باشــد!
بــگذاریـد شاد بــاشم و شــاد بــمــانم
نمیــخواهــم عاشق شــوم
هــنــوز قصــد زنــدگــی دارم ...!
یه مرد واقعی
مردیه که وقتی ی دختر رو دوست داشت..
واسه بقیه دخترا نماز میت بخونه..!
ای کاش بودی
شاید منم پر ازتنهایی ام
شاید خورشیدتا ابد بی فروغ شود
چشمانت راباز کن جهان تاریک شد
وبرهان مرا از ظلمت
به انارخشک ته باغ که مصداق تنهاییم است
به انارخشک ته باغ قسم
پنجره هاهمه سوی تواند
چشمانت رابازکن
صدایم گرفته برای گریه های شبانه
برای کابوس رفتنت نفسی نیست
صبحی دیگربمان توکه بی من میتوانی
بی توبودن آوارآفتاب است یاقاف قله تنهایی
شب رامیگویم دفتراسرارش کجاست
رازچگونه بی توطی کردن راکجایافت کنم
درصفحه ی گرگ ومیش صبح؟
لای باران؟درافق؟دریا؟کجا؟
مــن عـاشـق تــو هـسـتـم …
عاشق چشمانى که اقیانوسى از آرامش را در خود دارد
عاشق دستانى که خداوند،
نوازش را با الهام از آنها معنا کرده است !
و عاشق لبخندى که زیبایى را تمام و کمال به تصویر مى کشد