loading...
کافه متروک

201

ADMIN بازدید : 30 نظرات (0)

 

من چیزی نمی گویم
تا بدانی
در سکوت هم می توان
عاشق ماند..

- سیروس جمالی

200

ADMIN بازدید : 26 نظرات (0)

آدم ها همینند
می آیند..می مانند..می روند..
نه آمدنشان خواستنی ست
و نه بودنشان ماندنی
آدم ها همینند
ساده قضاوت می کنند اما ساده زندگی نمی کنند
ساده عبور می کنند از هم اما ساده یکدیگر را دوست ندارند
شنیده ام
کسی که دوستت داشته باشد
با هر بهانه ای کنارت خواهد ماند
به این سادگی ها تنهایت نخواهد گذاشت
ابن آدم ها کم اند اما هنوز هم یافت می شوند
این ها را باید ستود
اصلا کفر اگر نباشد
باید در مقابلشان زانو زد
می بینی؟
این ها بوی ناب آدمیت می دهند.

"حاتـــــمه ابراهیـــم زاده"

 

199

ADMIN بازدید : 25 نظرات (0)

 

لطفاً
یک بار دیگر،
در لحظه ای که نمی دانم،
با بوسه ای
مرا غافلگیر کن ..!

- نیلوفر لاری پور

198

ADMIN بازدید : 23 نظرات (0)

 

انصاف نیست …
دنیا آنقدر کوچک باشد
که آدم های تکراری را روزی هزار بار ببینی
و آنقدر بزرگ باشد
که نتوانی آن کس را که دلت می خواهد
حتی یک بار ببینی !

بهومیل هرابال -

 

 

197

ADMIN بازدید : 27 نظرات (0)

 

نه رفته اى
نه پيام آمدنى داده اى.

خانه در تصرف بوی توست.
تو نیستی و خانه در تصرف بوی توست.

- منوچهر آتشی

 

 

196

ADMIN بازدید : 22 نظرات (0)

 

راه می‌روم
و شهر
زیر پاهام تمام می‌شود.
تو،
هیچ‌کجا نیستی!

- رضا کاظمی

195

ADMIN بازدید : 28 نظرات (0)

 

ناگهان دلت می گیرد...
از فاصله بین آنچه می خواستی
و آنچه که هستی..

ژوان هریس

194

ADMIN بازدید : 24 نظرات (0)

 

 

افراد

به اندازه ی کمبودهایشان،

دیگران را آزار می دهند ...!

 

 ژان پل سارتر

193

ADMIN بازدید : 26 نظرات (1)

 



گاهی عمر تلف میشود ؛

به پای یک احساس ….


گاهی احساس تلف میشود ؛

به پای عمر !

و چه عذابی میکشد ،

کسی که هم عمرش تلف میشود ؛

هم احساسش ....






192

ADMIN بازدید : 26 نظرات (0)

 



زن‌ها گاهی اوقات چيزی نمی‌گويند
چون به نظرشان لازم نيست كه چيزی گفته شود
با نگاهشان حرف می‌زنند
به اندازه يك دنيا حرف می‌زنند.
هرگز نبايد از چشمان هيچ زنی ساده گذشت...!

Simone de Beauvoir


191

ADMIN بازدید : 27 نظرات (0)

 



بگذار رهایم کنند. از من پیشی نمیگیرند
چرا که من جهان را رها کرده ام.. !

- مریم هوله




190

ADMIN بازدید : 28 نظرات (0)

 



اگر به این می اندیشی که دیگران چگونه به تو می اندیشند،
یا از دیگران می ترسی،
یا خودت را باور نداری!

محمود دولت آبادی



189

ADMIN بازدید : 30 نظرات (0)

 

من فقط عاشق اینم وقتی از همه کلافه ام
بشینم یه گوشه ی دنج موهای تو رو ببافم ...

‎من فقط عاشق اینم وقتی از همه کلافه ام
بشینم یه گوشه ی دنج موهای تو رو ببافم ...‎

188

ADMIN بازدید : 22 نظرات (0)

 

هر نتی که از عشق بگوید
زیباست
حالا
سمفونی پنجم بتهوون باشد
یا زنگ تلفنی که در انتظار صدای توست

گروس عبدالملکیان

 


187

ADMIN بازدید : 26 نظرات (0)

 


دستم را اگر نگرفته بودی
چگونه می آموختم
در غیبت خورشید هم
می شود خندید؟!
صدایت که ببارد
یک قطره ماه هم
در کاسه ی آبم بیفتد
کافی ست
من نور می شوم
ماندانا زندیان

186

ADMIN بازدید : 21 نظرات (0)

 


به خودم احترام میگذارم

یک چای داغ میریزم

داخل زیباترین بشقاب خانه

یک دانه شیرینی میگذارم

همراه یک آهنگ دلنشین

به خودم میگویم:

بفرمایید!

چایتان سرد نشود...

و از تمام تنهایی ام لذت میبرم


186

ADMIN بازدید : 29 نظرات (0)

 



قهر نکن عزیزم!
همیشه که عشق
پشت پنجره هامان سوت نمی زند
گاهی هم باد
شکوفه های آلوچه را می لرزاند
دنیا همیشه قشنگ نیست
پاشو عزیزم!
برایت یک سبد ،گل ِ نرگس آورده ام
با قصه ی آدمها روی پل
آدم ها روی پل راه می روند
آدم ها روی پل می ترسند
آدمها
روی پل
می میرند.

-

 ویسلاوا شیمبورسکا





185

ADMIN بازدید : 25 نظرات (0)

 




اگر گذشته
اذيت ام مى كند
پس هنوز نگذشته ست.

مورات حان مونگان
ترجمه: سیامک تقی زاده



184

ADMIN بازدید : 27 نظرات (0)

 



تو نیستی
اما من برایت چای می ریزم
دیروز هم
نبودی که برایت بلیط سینما گرفتم
دوست داری بخند
دوست داری گریه کن
و یا دوست داری
مثل آینه مبهوت باش
مبهوت من و دنیای کوچکم
دیگر چه فرق می کند
باشی یا نباشی
من با تو زندگی می کنم
---
رسول یونان



183

ADMIN بازدید : 26 نظرات (0)

 



می خواستم جهان را به قواره ی رویاهایم درآرم
رویاهایم
به قواره ی دنیا در آمد..

شمس لنگرودی





182

ADMIN بازدید : 26 نظرات (0)

 




گاهی نیاز داریم بی خیال شویم ؛
بی خیال گذشته
بی خیال آینده
بی خیال احساس،
بی خیال اگرها و شایدها
گاهی لازم است
بگوییم هر چه باداباد ... !




181

ADMIN بازدید : 28 نظرات (0)

 



چیزی نگو
آنچه امروز آزارت می‌دهد
روزی دلتنگت می‌کند

غژ غژ صندلیِ پدر
زنگِ صدای تو وقتی داد می‌زنی
خس خس سینه‌ام وقتی گریه می‌کنم .

- سیدمحمد مرکبیان



180

ADMIN بازدید : 26 نظرات (0)

 





اگر گذشته
اذيت ام مى كند
پس هنوز نگذشته ست.

مورات حان مونگان
ترجمه: سیامک تقی زاده




179

ADMIN بازدید : 27 نظرات (0)

 

..
دشوارترین شکنجه این بود که ما
یک یک به درون خویش
تبعید شدیم...

- محمدرضا شفیعی کدکنی

178

ADMIN بازدید : 28 نظرات (0)

 

آمده بود مرا با خود ببرد
مثل سيل،
مثل توفان...
او فرو نشسته و
منم كه ويران و گم ام...

- زانيار برور

 

177

ADMIN بازدید : 29 نظرات (0)

 

قفس
یعنی دهان من،
وقتی زبانم
روی اسم تو قفل می شود.

- مریم احمدی

176

ADMIN بازدید : 26 نظرات (0)

 

وقتی کسی در حضور من،
اسم تو را بلند گفت،
طوری شدم
که انگار گُل رُزی از پنجره ی باز
به اتاق پرت شده باشد …

- ویسلاوا شیمبورسکا

 

 

175

ADMIN بازدید : 42 نظرات (3)

دلتنگم
و این درد کمی نیست
که پشت هیچ خط تلفنی
صدای تو نیست

- ساره دستاران

174

ADMIN بازدید : 26 نظرات (0)

 

جایی میان قلب هست
که هرگز پر نمی‌شود
یک فضای خالی
و حتی در بهترین لحظه‌ها
و عالی‌ترین زمان‌ها
می‌دانیم که هست
بیشتر از همیشه
می‌دانیم که هست
جایی میان قلب هست
که هرگز پر نمی‌شود
و ما
در همان فضا
انتظار می‌کشیم
وُ انتظار می‌کشیم.

-چارلز بوکوفسکی
ترجمه سینا کمال آبادی

173

ADMIN بازدید : 26 نظرات (0)

 

گاهی برای او
چیزهایی می نویسی
بعد پاک می کنی

او هیچ یک از حرف های تو را نمی خواند
اما تو
تمام حرف هایت را گفته ای.

- مورات هان مونگان
ترجمه: سیامک تقی زاده

172

ADMIN بازدید : 26 نظرات (1)

 


دلم گرفته باشد و تو نباشی،
و من جایی، میان سطرهای این شعر
مرده باشم...
دلت که گرفت،
این شعر را بخوان،
من
جایی، میان سطرهای این شعر
مرده ام ...

کامران رسول زاده

171

ADMIN بازدید : 21 نظرات (0)

وقتی قرار است بروی ، دل دل نکن ...

منتظر نمان

هیچ اتفاقی ماندگارت نمی کند.

وقتی قرار است بروی، حتما دل شوره هایت را مرور کرده ای

یادگاری هایت را ، بغض های پشت سرت را ...

یا می روی بی آنکه یادت بیاید کوچه هایی را که قدم زدیم

و باران هایی که بر سرمان بارید

و چراغ قرمز هایی که هنوز نمی دانم چرا دوستشان داشتیم.

بهانه برای رفتن زیاد است

این ماندن است که بهانه نمی خواهد

این ماندن است که دل می خواهد

شهامت می خواهد، عشق می خواهد ...

 

حالا هی تو بگو باید بروی ، اصلا همه دنیا را جاده بکش

بگو که عشق به درد شعر ها می خورد

و من می ترسم از کسی که دیگر

حتی شعر هم قلبش را نمی لرزاند

کسی که می داند به غیر از من ، کسی منتظرش نیست

اما دلش ، هوای پریدن دارد ...

 

وقتی قرار است بروی، حتی به آیینه نگاه نکن

شاید چشم های کسی که روبروی تو ایستاده

منصرفت کند از رفتن

شاید نم اشکی ببینی ، غباری ،

خیالی دور در آستانه ویران شدن

شاید ناخودآگاه در آینه لبخند بزنی

و به تصویر دیرآشنای محصور در قاب بگویی : سلام ...

شاید هنوز روح کودکانه ات از گوشه ای سرک بکشد

و نگران باشد که مبادا فراموشش کنی ...

 

تو لبخند بزن !

من غربت پشت آن لبخند را خوب می شناسم

نمی گویم نرو

اصلا مگر چیزی عوض می شود ؟!

فقط یک والله خیرالحافظین می خوانم

و به چهار جهت فوت می کنم ...

 

حتی اگر دیگر نبینمت ،

هر شب به خوابت می آیم

تا به یادت بیاورم که بی خداحافظی رفتی ...

نیلوفر لاری پور

170

ADMIN بازدید : 23 نظرات (0)

 

خواستند
از عشق
آغوش و بوسه را
حذف کنند

عشق
از آغوش و بوسه
حذف شد.

افشین یداللهی

 

 

169

ADMIN بازدید : 24 نظرات (0)


لازم نیست یکدیگر را تحمل کنیم

کافیست همدیگر را قضاوت نکنیم...

لازم نیست برای شاد کردن یکدیگر تلاش کنیم

کافیست بهم آزار نرسانیم...

حتی لازم نیست یکدیگر را دوست داشته باشیم


فقط کافیست دشمن هم نباشیم...

شاد بودن و با آرامش زیستن در کنار هم خیلی ساده است

 

168

ADMIN بازدید : 21 نظرات (0)

 



روزی می رسد
که آدم دست به خودکشی می زند
نه اینکه یک تیغ بردارد رگش را بزند.
نه!
قید احساس اش را می زند.

- چارلز بوکوفسکی




167

ADMIN بازدید : 21 نظرات (0)

 


چه کوتاه
زمستان که رفته ای
بهار که باز نمی آیی ..

- سیروس نوذری



166

ADMIN بازدید : 20 نظرات (0)

 



کنارِ راه نشسته ام
راننده چرخ پنچر را عوض می کند
جایی را که از آن آمده ام دوست ندارم
جایی را که به آن می روم هم دوست ندارم
پس چرا به عوض کردنِ چرخ با بی طاقتی نگاه می کنم؟

- برتولت برشت
ترجمه: بهنود فرازمند




165

ADMIN بازدید : 24 نظرات (0)

 

مردها وقتی عاشق می شوند
به دنیا می آیند
و زن ها
عاشق که می شوند می میرند !

ویسلاوا شیمبورسکا

164

ADMIN بازدید : 25 نظرات (0)

 



این خلوتِ همیشه خالیِ من، این ترس خورده‌ی زخمی،
دوباره بوی ناخوشِ شب دارد...

...

شهیار قنبری

163

ADMIN بازدید : 24 نظرات (0)

 



آخرين حيرت زمانی ست
كه ديگر پی می بری
چيزی تو را به حيرت وانميدارد.
ريچارد براتيگان
ترجمه: احمد پوری


تعداد صفحات : 7

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 245
  • کل نظرات : 17
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 33
  • آی پی دیروز : 5
  • بازدید امروز : 264
  • باردید دیروز : 6
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 313
  • بازدید ماه : 595
  • بازدید سال : 1,775
  • بازدید کلی : 13,360